![]() قال و مقال کنگره | دکتر قنادعاشقم من سینه چاکم بر جمال کنگرهمی کشد پر مرغ جانم در وصال کنگره بلبل بیدل منم با صد هزاران شوق و وجد نغمه خوانی می کنم بر شاخ و بال کنگره تا شود روزی درختی بی بدیل و پرثمر دادهایم آب فراوان بر نهال کنگره ما نپیمودیم یک شب این ره ساله را خون دلها خورده ایم اندر قبال کنگره گر چه دوری می کنم این روزها از قیل و قال مثل حافط می کشم قال و مقال کنگره اینک از من گوش کن جانان من با گوش جان با تو می گویم ز اوصاف کمال کنگره می زداید زنگ جهل و تیرگی های جمود از دل و جان سنگ پای بی مثال کنگره دانش فاسد شده از لابلای ذهن و فکر می شود خارج به خوبی با خلال کنگره کسب علم و امتیاز و دیدن دیدار یار می شود ممکن حسابی در خلال کنگره وه چه گویم از نمایشگاه مبسوطش تو را می فزاید بر شکوه و بر جلال کنگره گر شوی با پیشکسوتهای حرفه هم سخن می گزی لب بی گمان از سن و سال کنگره ورطبیبان جوان تر با تو راز دل کنند جملگی بینی تو مست عشق و حال کنگره بنده آگه نیستم از خواهش دلها و لیک هر چه خواهد دل بیابد در مجال کنگره گر چه دارد کاراجرایی ملال و خستگی خستگی ها در رود با مشت و مال کنگره پای منقل با ذغال آتشین و حال خوش می زنم باد از دل و جان بر بلال کنگره با تو گفتم از کمال و لطف بی مانند او بشنو اینک چند بیتی از ملال کنگره کس ندارد باور این بی مزد و منت رنج را بی مواجب خم شدن زیر وبال کنگره جمله یاران سوظن دارند و گویندم به طعن نوش جانت ای پسر رزق حلال کنگره ما ملامت می کشیم و با وفایش دل خوشیم گو چه باک از دشمنان بد سگال کنگره بیت آخر از تمناهای دل گوید: بتاب ای درخشان آفتاب بی زوال کنگره بعد از تحریر: ای خوشا این بی حلاوت پاچه خواریهای ما در ثنای زلف و روی و خط و خال کنگره کاربر مرتبط: افشین قناد | Qanad برای امکان اظهارنظر، باید به ایردن وارد شده باشید |
The Singularity Is Near
Ray Kurzweil