![]() دانشگاه یگانگی | دکتر سندوزی"دیگر انسان بودن صِرف، مرا راضی نمی کند"
همکاران دندان پزشک دوست داشتنی ایردن، پنس سبک و آینه مدور کوچکی که فقط دندانی را درآن می توان دید را بر روی تابلت بگذارید. ستون فقرات خمیده خود را راست کنید. چند نفس عمیق طولانی و ریه پر کن بکشید، نگه دارید و آرام بیرون دهید. به "من"ای که گرفتار کار در حفره تنگ دهان است نگاه نکنید. از منیّت خودِ گرفتار حرفه محدود و مسدود دندان پزشکی و کار در یک فضای سربسته بیرون بیایید. خود را درآینه گسترده ای از ابدیتِ زمان، زمانی که اول و آخرش افتاده، ببینید، زمان و جهانی که پیش از تولد شما و من بوده، بعد از من و شما هم خواهد بود. می دانیم که با گذر ما از روزن زمان، آب هم از آب تکان نخواهد خورد. تا بوده و هست این چنین بودستی. مهم این است که بدانیم غرض از بودن ما، فقط نقشی نیست بر ایوان هستی؛ آمدنی، بودنی و رفتنی! ما هرکدام نقشی داریم در این مقطع از زمان. باید بدانیم کجا ایستاده و چرا ایستاده ایم، تا حیات و جرکت مان معنا، جهت و سمت وسویی بیابد. خسرو گلسرخی*، در دادگاهی که می دانست حکم اعدامش را صادر می کند خواند: "من(ما) در كجای جهان ايستاده ام(ایم)؟ ثقل زمین کجاست؟" در واقع از رژیم و مردان عمله ظلم می پرسید که چه می کنند.
شما و من هم باید گاهی از خودمان بپرسیم که درکجای این جهان ایستاده ایم و وزن و سنگینی ما در این «بودن» به چه میزانی است. فردا که با هزار سالگان سربه سر شویم، ازما چه می ماند؟ این آمدن و رفتن مان بهر چه هست؟ به مهر و دقت به این پرسش ها فکر کنیم: • دوست دارید در دانشگاه یگانگی نام نویسی کنید؟ • دانشگاهی که به ما می آموزد که چگونه انسان و تکنولوژی با هم ترکیب و یگانه میشوند و موجودی با هوش بسیار بالا و انسانی فنا ناپذیر پدید میآید. • بله. درست خواندید فناناپذیر! به معنای مرگ را تسخیر کردن. آرزوی دیرینه بشر و داستان آب حیات. • دوست دارید به این دانشگاه وارد شوید و از آن فرهیخته تر، پیش گام و فنا ناپذیر بیرون آیید؟ گام نه، بلکه به جلو بجهید و راه چند ساله را یک شبه بروید؟ • دوست دارید معجزه گر و معجزه ساز شوید؟ • در طی قرن ها تفکر و تجربه بشری، اکنون معجزه و ایجاز به معنای کار غیر ممکن یا اعجاب آور، محتمل و ممکن شده است، خبر دارید؟ از این جالب تر، هم نوعان شما- تا شما برای گذر سختی های روزگاران خودتان می کوشیدید گلیمی را که دیگران برای شما در رود خروشان زندگی اجتماعی به آب انداخته اند را از رفتن باز دارید- احتمالات را برای سهولت کارشما و ما، پالایش کردهاند. بنابراین انسان امروزین به جای مشاهده همه حالتهای ممکن و محتمل، حالتی را می بیند یا منتظرش می ماند که از همه محتمل تر است.*
به عبارت ساده تر، بشر با پیش بینی و توجه به تجربه، آمار، اطلاعات و محاسبه، حساب احتمالات را هم فراهم آورده، تا جایی که ری کرزویل*، مخترع و آیندهنگر سرشناس غرب می گوید: "دیگر انسان بودن صِرف، من را راضی نمی کند! " معنای این سخن، که ادعایی تفکر برانگیز است، چیست؟
این گفته:"دیگر انسان بودن صِرف، من را راضی نمی کند! " سخن بزرگی است! فکرش را بکنید. انسان درطی قرون فرهنگ سازی کوشید تا به فضیلت و شرف انسان بودن برسد، تا صِرفن و به گونه حتم و یقین، انسان فرهیخته با فرهنگی بِشود. و حالا یکی از شش آینده نگر عالم بشریت عصر حاضر، می گوید دیگر انسان بودن تنها- باهمه یِ مزایای فرهنگی تاریخیش- من را راضی نمی کند! دوست داشتم که چند علامت تعجب در پایان این ادعا برای توجه شما بگذارم*.
این آینده پژوه به تازگی به همکاری با گوگل پرداخته و گوگل هم خبرش را با خوش حالی همه جا پخش کرده است. پیش از پرداختن به این نکته، درسخن فروردین امسال پویا، نکته ای بود که نباید به غفلت از آن گذشت. در باره مزیت خالی بودن یا خالی شدن عمدی نوشته بود که دراین گفته ری کرزویل مصداق پیدا می کند. فشرده ی سخن پویا این بود که خالی کردن اختیاری، نوعی فراهم کردن توانِ پذیرشِ ظرفیتِ در خود جای دادن را فراهم می کند. هرگز نخورد آب زمینی که بلند است. کار سیذرتاست با شاگردش، که فنجانش را از چای لبریزکرد و از او خواست تا قطره ای بر ظرفیت لبزیز اضافه کند که نمی شد. با یک قطره لبریز، سرریز می شد. استاد اندکی ظرف را تکان داد تا لب خالی شد و بالبخند گفت: "حال، ده ها قطره توان پذیرفتن ات هست". حرف پویا هم که به خواهش سکوتش را شکست همین بود، «رو تهی شو تا توان پر شدن یابی» و سخن ری کرزویل هم همین است. انسان بودن صرف را برزمین می گذارد، خودش را تهی می کند، تا ظرفیت پذیرش بیابد. همان که پویا نوشت. ریموند کرزویل، مرد ابداع و نوآوری است و مطلب برای بیان فراوان دارد. به دقت می اندیشد و به فراست در می یابد. هیچگاه با محدودیت های انسان از قبیل؛ هوش محدود، بیولوژی ناکارآمد، رضایت مشروط، دانش موجود و قناعت علمی نساخته و کنار نیامده است. در نتیجه او به نظریهای رو آورده که یگانگی نامیده میشود و اشاره به زمانی دارد که انسان و ماشین با هم ترکیب و یگانه میشوند تا موجودی با هوش بسیار و فیزیکی فناناپذیر پدید آید. از دور افتادهترین روستاهای آفریقا گرفته تا کاخ سفید، از مردم سواحل جنوبی استرالیا تا آلاسکای منجمد در یخ، مردم یا از این موضوع بی خبرند و یا این که برای رسیدن آن روز، لحظهشماری میکنند. از همین رو خبرنگار مجله نیوساینتیست به سراغ کرزویل می رود تا از او بپرسد*: - این«یگانگی» چه زمانی فرا خواهد رسید؟ آیا کسی از نسل ما خواهد توانست رسیدن آن روز را ببیند یا نه.
"آن کس نمی باید صبر کند. درهم اکنون حال، ما انسان ها ترکیبی از فناوریهای زیستی و غیرزیستی هستیم. همین تلفن همراه نمونه ای از این یگانگی و هم زیستی انسان و فن آوری نوآورد است. برای مثال، همین حالا در مغز تعدادی از افراد، ابزار الکترونیک کار گذاشته شده است. آخرین نسل آن ها حتی قابلیت دانلود نرمافزارهای پزشکی به کامپیوتری در مغز را نیز دارند. ولی اگر شما بتوانید فکر کنید و بپذیرید که 25 سال دیگر این فن آوریها صدهزار مرتبه کوچکتر و یک میلیارد مرتبه قویتر از آن چیزی خواهند شد که امروز هستند، آنگاه میتوان گفت که شما توانستهاید آنچه را که اتفاق خواهد افتاد را درک کنید. "این را نیز باید اضافه کنم که حتی به رغم این که اکثر ما هیچ کامپیوتری یا ابزار دیژیتالی ای در بدن خود نداریم، آن ها، در واقع امر بخش جداییناپذیر از وجود و زندگی روزانه ما هستند." - سال و تاریخ رسیدن به این یگانگی؟ "در سال 2045، حال چند سال زودتر یا دیرتر." - نظرتان در مورد انسانهایی که نمیخواهند به «فرا انسان» تبدیل شوند و با فناوری نوآورد یگانه شوند؟ "هستند بسیار انسان های فرهیخته ای که این فن آوری های نو خاسته را نمی خواهند، حتا فناوریهای پزشکی و سلامتی را نفی میکنند، به پزشک اعتقادی ندارند، از هیچ دارویی استفاده نمیکنند، میگویند که نمیخواهند خودشان را تغییر بدهند، ولی هنگامی که بیمار و زمین گیر میشوند، هر کاری را که بتوانند انجام میدهند تا از آن جان سالم به در ببرند. "درست است که پیشرفت های تکنولوژی نو آورد، سریع و جهشی پیش می آید، ولی به گونه کلی پیشرفت ها سریع، ناگهانی دگرگون کننده و ناگهانی نیستند. فن آوری نو آورد، با یک پرش بسیار بلند از اینجا به سال 2045 نخواهد رفت، بلکه هزاران گام کوچک برمیدارد، مانند همین حرکت رو به جلوی آی فون وتابلت؛ تا به نقطه دلخواه برسد. اگر این گامهای کوچک روزانه یا هفته ای را در کنار هم قرار دهید، درمی یابید که ناگهان نه، بلکه به تدریج و سریع، همه چیز عوض میشود و با خودش موجی از انسان های نُو دوست را همراه می برد." - آیا انسان میتواند برای رسیدن به سال 2045 بر مشکلات فعلی زیستمحیطی خود غلبه کند؟ "بله. منابع طبیعی در جهان زمینی ما خیلی بیشتر از آن چیزی است که انسان پیدا کردهاست. به عنوان مثال، کافی است بتوانیم یک سهم از هر 10هزار قسمت انرژی خورشیدی که به زمین میرسد استفاده کنیم تا تمام انرژی مورد نیاز خود را تامین نماییم. این کار به عهده فناوری نانوتکنولوژی است. استفاده از آن نیز به صورت نمایشی اکنون در حال گسترش است. چنین فن آوریهای جدیدی در نهایت خیلی ارزان خواهند شد، چون تابع قانون بازگشتهای شتاب یافته هستند." - منظور از قانون بازگشتهای شتاب یافته چیست؟ "نیرویی که جهان را می خواهد دگرگون کند، در حال شتاب گرفتن است. تنها افراد معدودی به طور کامل مفهوم این شتاب را درک میکنند. مردم نمیتوانند به گونه نمادین این شتاب را درک و فهم کنند، ولی تغییرات نمایی بر هر چیزی که قابل و شامل اندازهگیری محتوای اطلاعات است، به گونه خود جوش اعمال میشود. "به تغییرات توالی ژنیتیکی به دست امده در همین چند دهه توجه کنید، هنگامی که پروژه ژنوم انسانی در سال 1990 برای سه دوره پنج ساله شروع شد، بدبینها گفتند: به هیچ وجه امکان ندارد که کار این پروژه بزرگ در مدت 15 سال انجام گیرد. تا نیمه مدت زمان اجرای پروژه، بدبینها هنوز با قاطعیت از سخن خود دفاع میکردند، و میگفتند تنها یک درصد از پروژه تاکنون انجام شده است. ولی این کار دقیقن طبق برنامه پیش بینی شده انجام گرفت. قانون می گوید اگر شما به یک درصد برسید، کافی است 7 بار دیگر کار خود را دو برابر کنید تا آنرا به نتیجه برسانید." - پیشبینیهای شما معمولا در زمان اعلام شده به وقوع پیوسته، چه چیز به شما کمک کرده که بتوانید با این دقت زمان بندی و محاسبه کنید؟ "من امکان برد کامپیوتر را در بازی شطرنج پیش بینی کردم و دیدیم که گاسپاروف شکست ناپذیر در بازی دوم با کامپیوتر پبشرفته تر شکست را پذیرفت*.
در سال های نخستین دهه1980، من ظهور و گسترش شبکه جهانی اینترنت برای میانه دهه نود میلادی را پیشبینی کردم. در آن زمان این فکر مضحک به نظر میرسید، زیرا کل بودجه دفاعی ایالات متحده فقط میتوانست چند هزار دانشمند را به هم وصل کند، نه سراسر جهان متمدن را. دریک محاسبه احتمالات من دیدم که این روند هر دو سال دو برابر میشود و دیدیم که همه چیز دقیقا طبق زمانبندی من اتفاق افتاد. این برای من بسیارجالب است که میبینیم اندازهگیری توان پیش رفت فناوری اطلاعات تا چه حد قابل پیشبینی است. چه کسی میتوانست گسترش شبکههای اجتماعی و وبلاگها را پیشبینی کند؟ اگر ده سال پیش من میگفتم که ما به سوی خلق دایرهالمعارفی پیش خواهیم رفت که هر کس که سواد و دستی بر کی برد کامپیوتر دارد، میتواند در آن بنویسد و ویرایشش کند، شما فکر میکردید که: خدای من این که پر از دستنوشته های در و برهم خواهد بود و هیچ ارزشی نخواهد داشت. اکنون می بینید که گسترش این دایره المعارف تا چه حدودیست. اگر ما بتوانیم خرد جمعی را تحت کنترل در آوریم، چقدر سریع تر می توانیم انسان را به مرز دلخواه قرن هایش که تصورش هم محال بود پیش ببریم." - این پیشرفتها می تواند ما را به آرمانشهر خیالی انسان برساند؟ "مسیر این پیشرفتها به سمت و سوی آرمان گرایی محاسبه نشده و آرمانشهری نیستند، چرا که کارکرد فن آوری نو آورد بر رویا گرایی استوار نشده است. بر واقع گرایی علمی استوار است و مانند شمشیری دو لبه عمل میکند. تسهیلات تازه، مشکلات جدیدی را نیز میتواند تولید کند. این مشکلات همان مانع ایتوپیاگرایی است. ولی در مجموع، من اعتقاد دارم که فوایدش بسیار بیشتر از مضرات احتمالی رشد این فناوری است. بدیهی است همه افراد با این نظر موافق نیستند. بدبینی هایی هم ذهن بسیاری را به خود مشغول می کند که کاملن به جاست*."
- چه شد که «دانشگاه یگانگی» را راهاندازی کردید؟ "پیتر دیاماندیس (بنیانگذار و رئیس بنیاد ایکسپرایز*) و من به این نتیجه رسیدیم که زمان و فرصت مناسب برای راهاندازی یک دانشگاه و گرد هم آوردن افراد پیشرو در تکنولوژی هوشمند (نگاه کنید به پیام ایردن، مردادماه...)، فناوری نانو، زیستفناوری و محاسبات پیشرفته برای کمک به حل مشکلات آینده فرا رسیده است؛ چون این مشکلات پیچیده و چند وجهیاند. سازمان فضایی ناسا و لریپیج از گوگل نیز از این دانشگاه پشتیبانی کردند. ما با پذیرش 40 دانشجو در تابستان {سال گذشته} اولین گام را در این راه، برای دوره کارشناسی، برداشتیم. این یک دوره متمرکز 90 هفتهای خواهد بود*"
نتیجه: با توجه به این مصاحبه فشرده شده، همکاران توجه دارند که انسان کنونی برای رسیدن به مرز زندگی آینده و برخورداری از تکنولوژی پیشرفته، به توان مندی های بیشتری نیازمند است و داشتن دانش های نوینی که برایش دانشگاه باز کرده اند ضروری است. شاید ما ناگزیر شویم در دوره های فشرده فن آوری های نوآوردی* که تشکیل خواهد شد شرکت کنیم تا بتوانیم از مزایای آن به گونه بهتری برخوردار شویم.
امروزه انسانی در اتاقی نشسته و در مرز وزیرستان شمالی، بین پاکستان و افغانستان، هزاران کیلومتر دورتر، یکی از چند جنگجوی القاعده در پناهگاهشان تلفن همراهش را به ضرورت روشن می کند، آن انسان در گوشه دیگر آفاق در اتاقی نشسته شاسی را فشار می دهد و آن جنگ جو و یارانش تکه تکه می شوند. زمان و مکان دارد ارزش و اعتبار دیگری می یابد که ما آن را نمی شناسیم. برای همین هم گرم زدو خورد روز مره گی خودیم و از دزد سومی که با چراغ آمده غافل هستیم. مرگش را درنماز عبادی الهی جمعه می طلبیم، درحالی که او از این مرز، سال هاست که گذشته است. تجربه هیروشیما را در پرونده جنایت خودش دارد. به روی خودش هم نمی آورد و می گوید طرفدار حقوق بشریست که میلیون نفرشان را تا کنون کشته. بگذاریم و بگذریم. قلم برداید یا بر کی برد انگشت بفشارید. بنویسد به نظر شما چه بایدمان کردن؟ روز و روز گارتان پیروز و همه روز های سالتان نو و خجسته. اردیبهشت تان برای شما و همه مردمان جهان بهشت گونه باد. امیر رهگذر کاربر مرتبط: امیر اسماعیل سندوزی | Sondouzi مطالب مرتبط: نانوتکنولوژی و تکنولوژی هوشمند | دکتر سندوزی برای امکان اظهارنظر، باید به ایردن وارد شده باشید |
The Singularity Is Near
Ray Kurzweil